كربلايي زال (كل زال)، در پيرانه سر به هنگام كوچ ايل تصميم مي گيرد در غاري منتظر بازگشت ايل بماند. او براي پيرزني به نام دالو سنگين ماه، كه قصد خودكشي دارد، به بازگويي دلاوري هاي خود در جواني مي پردازد. دالو سنگين ماه در مي يابد كه كربلاي زال همان مرد ايلياتي است كه در جواني دلباخته ي او بوده و بر سر او با پسر عباس قلي كش مكشي داشته است. وقتي ايل بازمي گردد با جسد كربلايي زال رو به رو مي شوند.
|