جواد كه از خانواده متمولي است، شيفته دختر فقير قاليباف مي شود. والدين مرد جوان با اين وصلت مخالفت مي كنند. جواد بر رأي خود پافشاري كرده و سرانجام به جهت ادامه مخالفت ها خانواده اش را ترك مي كند. پس از آن طي حادثه اي سلامت خود را از دست مي دهد. خانواده دختر با صرف همه زندگي شان جواد را معالجه و سلامتي را به او بازمي گردانند. تنها در اين هنگام است كه خانواده جواد به خود مي آيند.
|