موتو (مرتضي) به رغم اينكه در خانه فردي منزوي و محجوب است، در بيرون از خانه نوجواني پرشور و شر و كاپيتان تيم فوتبال محل است. روزي هنگام بازي، يك نفر دوچرخه بچه ها را پنچر مي كند و موتو كه از مدتي پيش با دوستش اختلاف پيدا كرده، او را متهم به اين كار مي كند. مدتي پس از آن، آشتي مي كنند اما دوران آشتي آنها كوتاه است، زيرا جنگ شروع، و حسن ـ دوست موتو ـ مجروح مي شود. موتو تلاش سختي را براي زنده ماندن او شروع مي كند، اما حسن شهيد مي شود و موتو در حسرت دوران كوتاه دوستي مي ماند.
|