در سال 1320، در موقع اشغال ايران توسط ارتش متفقين، يك بازيگر روسي به نام كاترين در تماشا خانه ي
اطلس كشته مي شود و مأموران پس از بازرسي مقدماتي از پيگيري ماجرا امتناع مي كنند. وصالي، كارگردان
تماشاخانه، تصميم مي گيرد موضوع را دنبال كند. او در مي يابد كه فاروقي، شوهر كاترين، كه سال ها پيش از او جدا شده به تازگي فوت كرده و دختري به نام نفيسه از او مانده است. وصالي موفق مي شود دفترچه ي خاطرات فاروقي را از نفيسه امانت بگيرد تا به پليس برساند. عطوفتي، رييس تماشاخانه، از سفر باز مي گردد و وصالي از ارتباط او با فاروقي، كه هر دو تمايلات فاشيستي داشته اند، آگاه مي شود. وصالي با مطالعه ي دفتر خاطرات فاروقي به نكات تازه اي مي رسد و براي به دست آوردن اطلاعات به اتاق عطوفتي
مي رود و با او گلاويز مي شود.افراد عطوفتي نفيسه را براي به دست آوردن دفترچه گروگان مي گيرند و وصالي پس از آزاد كردن نفيسه با او مي گريزد. در حالي كه دفترچه در اختيار عطوفتي است خانه ي آن ها طعمه ي حريق مي شود.
|