مقام ايوب پيامبر در پيشگاه خداوند شيطان را دچار حسد مي كند و مشيت الهي بر اين قرار مي گيرد كه ايوب را با مشكلات بيازمايد. بلايايي مثل طوفان، زلزله، بيماري و قطحي قوم پيامبر را رو به نابودي مي برد و به تدريج موجب روي گرداندن قوم از پيامبر مي شود. پيامبر روزگار را با بيماري و تنگدستي سپري مي كند. وقتي رحيمه، همسر ايوب، از دريافت طلبش از زني نااميد مي شود شيطان را در قالب مردي ملاقات
مي كند كه با وسوسه هايش چند تار موي او را در ازاي قرصي نان طلب مي كند. شيطان تارهاي موي رحيمه را نزد پيامبر مي برد و همسر او را به خيانت متهم مي كند. ايوب پروردگار را به ياري مي طلبد. چشمه اي آب از زير پاي پيامبر جاري مي شود و او و همسرش را جوان مي كند.
|