قدير ظفرلو صاحب يك شركت مضاربه اي جهت تهيه ويزاي سفر براي دخترش فرشته، او را به عقد راننده خود امير درمي آورد. ملوك همسر اول قدير، امير را در جريان قرار داده و امير نيز از خروج فرشته جلوگيري مي كند. فرشته كه براي رهايي خود به منزل پدرش رفته بود با طلبكاران پدرش روبرو مي شود و به منزل امير باز مي گردد. قدير به آمريكا مي رود اما پس از چند سال به ايران بازگردانده مي شود. سرانجام او با كمك فرشته سرمايه ي خود را بين سهامداران تقسيم مي كند.
|