مردي جوان كه تحصيلات خود را در رشته ي نقاشي به پايان رسانيده است پس از بازگشت به روستاي خود به خانه اي قديمي و متروك پناه مي برد تا به دور از سر و صداها داستاني را كه دغدغه ي سال هاي جواني او بوده است به پايان برساند؛ اما با هر بار بازنويسي شخصيتي ناخوانده خود را بر ذهن مغشوش او تحميل مي كند و اعتراض ديگر شخصيت هاي داستانش را برمي انگيزد.از طرفي زندگي نويسنده جوان كه شباهت زيادي به زندگي وان گوگ نقاش هلندي دارد گاهگاهي موردسرزنش او نيز واقع مي شود.
|