در اوج حملات بي وقفه ي نيروهاي نظامي عراقي به نفت كش ها در خليج فارس ناخداي جواني تصميم مي گيرد يك نفت كش ايراني را از تنگه ي هرمز عبور دهد و محموله ي آن را به بازار جهاني برساند. او براي انجام اين مأموريت، كه اهميت سياسي دارد، به سراغ ناخداي بازنشسته اي مي رود كه سال ها پيش در هدايت كشتي ها نام آور بوده است. ناخداي پير ابتدا از اين مأموريت طفره مي رود، اما بالاخره مي پذيرد و نفت كش غول پيكر را از تنگه ي هرمز عبور مي دهد و محموله ي آن را به رغم موانع و حملات دشمن به مقصد مي رساند.
|