پس از تصرف شهر مهران توسط نيروهاي عراقي، فرماندهي كل قوا دستور آزاد سازي مهران را صادر مي كند. قرار بر اين مي شود كه حاج احمد امين با به راه اندازي جنگ هاي غافلگيرانه در يكي از محورهاي جزاير مجنون توجه نظاميان عراقي را جلب كند. رضا، معاون حاج احمد، كه از نقشه بي اطلاع است، به دليل حضور وسيع نيروهاي عراقي با حاج احمد و نيروهاي تبليغاتي درگير مي شود. پس از حمله ي نظاميان عراقي و كشته و مجروح شدن عده اي از رزمندگان، رضا به نشانه ي اعتراض به فرماندهي حاج احمد به مقر فرماندهي مي رود. يك نظامي عراقي طرفدار جمهوري اسلامي خود را به حاج احمد مي رساند و از حمله ي قريب الوقوع عراقي ها خبر مي دهد. رضا در مقر فرماندهي خبر آزادسازي مهران را مي شنود و دليل فعاليت تبليغاتي و جنگ هاي رواني حاج احمد را درمي يابد. همزمان با حمله ي نظاميان عراقي رضا با گروهي رزمنده به خط مقدم بازمي گردد؛ اما وقتي حاج احمد را مي يابد كه صفوف عراقي ها در هم شكسته شده و حاج احمد به سختي مجروح شده است.
|