«كلاه قرمزي» كه حالا بزرگ شده مشغول تحصيل است اما بازيگوشيهايش سبب ميشود تا از مدرسه اخراج شود. تلاش او براي اينكه شغلي به دست آورد نيز نتيجهاي عايدش نميكند، تا اينكه از طريق تماشاي تلويزيون و ملاحظه برنامه «آقاي مجري» تصميم ميگيرد تا روانه تلويزيون شود .
«كلاه قرمزي» به تهران نزد «پسرخاله» ميرود و با كمك او روانه تلويزيون ميشود و در آنجا به خاطر علاقه زيادش به «آقاي مجري» سعي ميكند تا موانع راه ازدواج او را از بين بردارد اما مشكلاتي را باعث ميشود...
|