رامين و امين دو برادر دوقلو هستند كه تفاوت هاي زيادي با هم دارند. رامين بازيگوش است و هر سال تجديد مي آورد و امين درس خوان و تيزهوش است. امتحانات آخر سال نزديك است و پدر امين و رامين به رامين مي گويد كه امسال هم اگر تجديد شود بايد به تعميرگاه استاد كمال برود. نتايج امتحانات را اعلام مي كنند و جاي تعجب است كه در اثر اشتباهي، رامين قبول مي شود و امين مجبور مي شود به تعميرگاه برود. چند روز بعد نامه اي از آموزش و پرورش مي رسد كه از امين دعوت شده در كلاس هاي يك اردوي آموزشي شركت كند. امين با اضافه كردن يك «ر» به اول اسم خود نامه را به رامين مي دهد و به اين ترتيب رامين به اردو مي رود، او كه از كلاس هاي درس راضي نيست مي خواهد سرجاي خود باشد، اما امين از حضور در تعميرگاه راضي است. پدر پس از مدتي از ماجرا باخبر مي شود و رامين را تنبيه مي كند و اجازه نمي دهد او براي اجراي سرود پاياني اردو در مدرسه حاضر شود، وليكن امين با كمك دوستان رامين و همكاري يكي از معلميني كه از جابجائي آنها باخبر بوده در مراسم حاضر مي شود و سرود را اجرا مي كند و موفق به كسب جايزه مي شود ولي در جمع حاضرين خود را لايق جايزه نمي داند، اما امين اعلام مي كند كه او باهوش و بااستعداد است و جايزه به او تعلق دارد.
|