هفت دوست سال ها پيش قرار گذاشته اند كه چند سال بعد در روز مشخصي بار ديگر در پاتوق هميشگي شان گرد هم بيايند. در روز تعيين شده همه با هيئت هاي تغيير يافته حاضر مي شوند به غير از رامين كه اكنون وكيل شده و براي شركتي به مديريت مهياران كار مي كند. رامين ناخواسته وارد كارهاي خلاف قانون رئيس شركت شده و اكنون كه ديگر حاضر به همكاري با آن ها نبوده او را به مرگ تهديد كرده اند و او از ترس جانش به مكان امني پناه مي برد و همسرش را به جاي خود بر سر قرار مي فرستد تا از دوستان قديميش براي نجات او كمك بگيرد. در ميان دوستان قديمي علي كه مأمور پليس است تصميم مي گيرد او را از اين مخمصه نجات دهد اما همسر رامين به دست عوامل مهياران به قتل مي رسد و رامين كه همه چيز را از دست رفته مي بيند با در اختيار گذاشتن مدارك اسناد به علي و با كمك او مهياران و همدستانش را به دام مي اندازد.
|