غزال و آرش نامزدي رسمي خود را جشن گرفته اند، احد پدر غزال مباشر نادر است، نادر از انجام مراسم نامزدي ناراحت مي شود و از احد مي خواهد كه در مقابل چك ها و سفته هايي كه در دست نادر دارد نامزدي را به هم بزند و غزال را به مورد بهتر كه او معرفي مي كند بدهد. اما بعد احد مي فهمد كه مورد بهتر خود نادر است، در صورتي كه او همسر دارد احد عصباني مي شود و قبول نمي كند، اما نادر در برابر اجرا گذاشتن چك ها او را به زندان مي اندازد و ماشين او را هم ضبط مي كند، آرش از اين موضوع بسيار ناراحت مي شود و زمانيكه نادر براي انجام معامله اي به شمال رفته به ديدن او مي رود، آن ها با هم درگير مي شوند و رفيق نادر با استفاده از اين فرصت قصد كشتن نادر را دارد و در اين موقع آرش با دوست نادر درگير مي شود و بدين ترتيب نادر كه از كرده ي خود پشيمان شده ضمن عذر خواهي از آرش و غزال در مراسم عروسي آن ها شركت مي كند.
|