سازمان موساد از چند طريق قصد ضربه زدن به جمهوري اسلامي را دارد و به اين منظور، زني به نام نسرين را به ايران مي فرستد. نسرين، خواهرزن احمد ـ يك افسر اطلاعاتي ـ است. با استقرار نسرين در خانه احمد، او از آخرين خبرها غيرمستقيم اطلاع پيدا مي كند. در پي بمب گذاري هاي متعدد، ردپاي نسرين نيز پيدا مي شود و احمد او را تعقيب مي كند. نسرين خواهرزاده خردسالش را مي ربايد و در خانه اي زنداني مي كند. اما دختربچه از طريق تلفن با احمد تماس مي گيرد و نشاني خانه از طريق مخابرات به دست مي آيد. احمد با همكارانش به خانه هجوم مي برند و پس از نجات دخترش، كاميوني پر از TNT را كه براي انفجار در يكي از روزهاي راهپيمايي مهيا شده، پيدا مي كنند. تنها اميد باقي مانده براي موساد، تك تيرانداز ماهري به نام كامبيز است كه قصد دارد از بالاي جرثقيلي در اطراف ميدان آزادي، رئيس جمهور را هدف قرار دهد. اما تيرانداز كه قبلاً نسرين را هدف گلوله قرار داده، درست هنگام شليك گلوله توسط احمد دستگير مي شود.
|