ميران بعد از ده سال حبس به خاطر قاچاق مواد مخدر آزاد مي شود، او تصميم دارد از مأمور دستگيري خود سرهنگ عاطفي انتقام بگيرد به همين دليل با طرح نقشه اي و با كمك زني از اعضاي باند خود بعد از طرح دوستي با فرنگيس دختر سرهنگ عاطفي، مقداري مواد مخدر در كيف او جاسازي مي كنند و او را به پليس معرفي مي كنند. فرنگيس دستگير مي شود.
پدر براي كمك نزد او مي رود، و ليكن دختر كه روابط سردي با پدر دارد و به دليل جدايي پدر و مادر، سال ها با مادرش زندگي مي كرده به پدر روي خوش نشان نمي دهد. اما سرهنگ عاطفي با پيگيري ماجرا يكي از اعضاي باند ميران را دستگير مي كند و از طريق او به نشاني محل اختفاي آن ها دست پيدا مي كند. افراد باند قاچاق براي جبران شكست هاي خود در برابر سرهنگ عاطفي، همسر او را به گروگان مي گيرند، اما سرهنگ عاطفي با كمك مأموران نيروي انتظامي به نشاني بدست آمده مي روند و بعد از محاصره محل و درگيري و تعقيب و گريز فراوان و نجات همسر سرهنگ، تمامي اعضاي باند قاچاق دستگير مي شوند. فرنگيس وقتي از تلاش پدر براي نجات او و مادرش مطلع مي شود با مادر به ديدار پدر مي رود.
|