رئيس يك مؤسسه توليد مواد دفع آفات نباتي از مهندس مسئول آزمايش مي خواهد كه مواد غير استاندارد را تأييد كند، اما مهندس قبول نمي كند و با همدستي مسئول فني هواپيما هاي سم پاش به جاي مواد سمي، آب وارد مخزن هواپيما مي كنند، اما هر دو بعد متوجه مي شوند كه گاز مواد غيراستاندارد باعث شده كه آن ها نتوانند دروغ بگويند و در برخورد با همه از جمله رئيس راستگو مي شوند و همين امر موجب اخراج هر دو از شركت مي شود. علاوه بر آن همسر مهندس نيز بر اثر رك گويي و راستگويي او خانه را ترك مي كند و به منزل پدرش مي رود.
با وضع پيش آمده مهندس و مسئول فني هواپيما ابتدا قصد دارند تا خود را از سرگرداني نجات دهند اما بعد تصميم مي گيرند با سرقت هواپيما از شركت باقيمانده ي مواد غيراستاندارد را بر سر شهر بريزند تا مردم همه راستگو شوند، وليكن نيروي هوايي هواپيماي سم پاش را هدف قرار مي دهد و مهندس به همراه مسئول فني هواپيما در بيمارستان بستري مي شوند. مردم شهر هم براي مدتي راستگو مي شوند، اما چندي بعد اثر آن از بين مي رود و در زماني كه همسر مهندس براي عيادت به بيمارستان مي آيد از پنجره هواپيماي سم پاشي را مي بيند كه از همان ماده ي ضد دروغ پخش مي كند.
|