تعدادي از دانشجويان رشته بازيگري به ديدن يكي از استادان رشته تعزيه خواني مي روند. استاد در اين ديدار ماجراي نوجواني به نام مراد را براي دانشجويان اينطور نقل مي كند كه مراد نوجواني بوده كه بسيار به رشته شبيه خواني در مراسم عزاداري امام حسين (ع) علاقه داشته و هميشه آرزو داشته كه در اين مراسم در نقش حضرت قاسم ظاهر شود. سرانجام موقعيتي بوجود مي آيد تا مراد بتواند ايفاي نقش كند. او براي اينكه بهتر بتواند نقش خود را بازي كند، تصميم مي گيرد كه خود را در شرايط ياران امام حسين (ع) در روز عاشورا قرار دهد. براي همين هم چند روزي را با تشنگي تمرين مي كند تا بالاخره يك روز در حال تمرين نقش خود بيهوش مي شود. نقل استاد كه به اينجا مي رسد همه دانشجويان تحت تأثير مي گيرند و شناخت بهتري از نمايش شبيه خواني پيدا مي كنند.
|