بيژن پزشك ايراني است كه با سوزان همسر آمريكايي و پسرش بابك در ايران زندگي مي كنند، با شروع جنگ و حملات هوايي و بمباران هاي پي در پي، سوزان عليرغم ميل بيژن با بابك به آمريكا مي روند. بابك به خاطر اينكه مادرش در روزنامه ي تايمز خبرنگار است مجبور مي شود در محله اي شلوغ به مدرسه برود و هر روز شاهد درگيري باندهاي خياباني قاچاق مواد مخدر باشد. سوزان براي تهيه گزارش از چگونگي فعاليت باندهاي خياباني از برادر توبي همكلاسي بابك كه خود از اعضاء اين باندها است كمك مي گيرد. روزي سوزان از درگيري دو باند خياباني عكس تهيه مي كند و آن ها وقتي متوجه مي شوند، براي گرفتن عكس ها بابك را گروگان مي گيرند. بيژن از ماجرا باخبر مي شود و براي نجات او به آمريكا مي رود و با كمك گرفتن از يك باند خياباني ديگر بابك را نجات مي دهد.
|