ياسمن پس از جدايي از همسر خود محمود به خارج از كشور مي رود او بعد از شنيدن خبر درگذشت پدر خود به ايران آمده و مجدداً محمود را ملاقات مي كند. محمود كه براي خريد سهم ياسمن از كارگاه سفالگري او را ملاقات كرده بود مورد شك و ظن همسر خود مينا قرار مي گيرد. مينا در پي بروز اختلاف خود با محمود او را ترك كرده و تصميم به متاركه مي گيرد. محمود كه زندگي خود را در آستانه فروپاشي مي بيند، عليرغم ميل ياسمن او را از خود رانده و زندگي خود را با مينا ادامه مي دهد.
|