سازمان سوره ايميل اخبار سينمايي جشنواره سينما صفحه اصلي
جزييات اصلی
تمام عوامل
شركت تهيه كننده
( ) تمام جشنواره ها
( ) جشنواره داخلی
( ) جشنواره خارجی
( ) ديدگاه عوامل فيلم
( ) خلاصه داستان فيلم
تمام رويدادها
 به تفکيک اصناف
 به تفکيک هنرمندان
 به تفکيک جشنواره
 به تفکيک دفاتر توليد
( ) آلبوم عكس
( ) عكس های  فيلم 
( ) عکس های پشت صحنه
( ) پوستر
( ) گزيده سكانس
( ) محل فيلمبرداری
( ) مسائل فنی
( ) سايت های اختصاصی


   دستهاي آلوده( 1378)

خلاصه داستان :
ديبا، كه طراح سفره عقد و تزيين مجلس عروسي است به همراه سيامك، فيلمبردار مجالس جشن كه پيش از اين با هم، عشقي بي فرجام داشتند، در تدارك ارائه خدمات به مجلس عروسي فرانك پورمند و هوشنگ قندآبادي يك زوج جوان ثروتمند هستند. نادر و رويا كه در شرايطي ناخواسته و دور از رضايت پدر و مادر به عقد يكديگر درآمده اند و به همين دليل از خانواده جدا افتاده اند به سيامك و ديبا مي پيوندند. گروه چهار نفره به قصد سرقت و با ظاهري جعلي به مجلس جشن مي روند و در يك فرصت مناسب با استفاده از يك اسلحه قلابي طلا و جواهراتي را كه خانواده عروس و داماد به آنها هديه داده اند مي ربايند. سيامك، كيف حاوي جواهرات را به نسرين، دختري كه قصد دارد با او ازدواج كند به امانت مي دهد اما مردي به نام ناصر خلاف كه از اين سرقت آگاه شده مزاحمت هايي را براي سيامك به وجود مي آورد. او كه در واقع از طرف پدر نسرين، مأمور تحقيق درباره داماد آينده وي است، وقتي از همكاري سيامك با خودش در مورد تقسيم جواهرات سرقت شده نااميد مي شود ماجرا را به پدر نسرين بازگو مي كند. گروه سارقان از سيامك خواهان سهم خود هستند و نسرين حاضر مي شود كيف حامل جواهرات را در شركتي كه در آنجا كار مي كند به آنها بدهد. زماني كه نسرين كيف جواهرات را به ديبا مي دهد، ناصر خلاف كه همواره در تعقيب آنهاست سر مي رسد و طي يك درگيري با نادر با كارد او را از پا درمي آورد. ديبا كيف جواهرات را برمي دارد و زماني كه مي خواهد با اتومبيلش از معركه بگريزد، ناصر سوار اتومبيل او مي شود و تلاش مي كند با ديبا در تقسيم جواهرات شريك شود. سيامك خود را به شركت نسرين مي رساند و با كمك او جسد بي جان نادر را به بيمارستان مي رسانند. رويا نيز كه از ماجرا آگاه شده به بيمارستان مي آيد، اما لحظاتي بعد نادر مي ميرد. سيامك پنهاني از بيمارستان خارج مي شود و به خانه اش كه ديبا و ناصر در آنجا هستند مي رود و با ناصر درگير مي شود. در حالي كه پليس خانه را محاصره كرده، ناصر با كيف جواهرات قصد فرار دارد اما گلوله اي كه از سوي پليس به پاي او اصابت مي كند او را مجبور مي كند تا كيف جواهرات را در حياط خانه رها كند. ديبا به سيامك توصيه مي كند كه بدون او فرار كند، زيرا او ديگر انگيزه اي براي فرار ندارد و مدتي بعد وقتي در گورستان، رويا، نسرين و پدرش بر مزار نادر گرد آمده اند، سيامك خودش را به آنها مي رساند و لحظه اي بعد پليس هم سرمي رسد. سيامك قبل از تسليم شدن به پليس، از نسرين قول مي گيرد تا پايان دوران محكوميتش همچنان منتظر او بماند.

    خانه |  درباره ما  |  تماس با ما  |  قوانین و مقررات  |  منابع |  جشنواره سينما |  خبر  
  كليه حقوق اين سايت براي sourehcinema.com محفوظ ميباشد
Copyright © 2003-2016 SourehCinema.com All rights reserved
توسعه دهندگان سايت  Email: info@sourehcinema.com