رضا تهراني جواني كه توزيع كننده فيلم هاي ويدئويي قاچاق است، كم كم توسط يك دندانپزشك به نام باقري به توزيع مواد مخدر روي مي آورد. يكي از مشتريان رضا به نام فرخ او را مورد توجه قرار داده و در عين حال خواهر فرخ (آرزو) و رضا به يكديگر علاقمند مي شوند. رضا بعداً مي فهمد كه آرزو و اعضاي خانواده اش اعضاي يك باند سارق قديمي هستند و از او مي خواهند كه در سرقت هاي آن ها شركت كند و رضا به اين كار تن در مي دهد، ولي در جريان سرقت مسلحانه يك جواهر فروشي رضا و آرزو فرار مي كنند و بعد از اينكه با هم ازدواج مي كنند مخفي مي شوند. اعضاء خانواده آرزو كه معتقدند جواهرات را آن ها برده اند، رضا و آرزو را پيدا مي كنند و آن ها را به سختي مجروح مي كنند، اما بعد مي فهمند كه جواهرات را برادر آرزو برداشته و بين سارقين درگيري شديدي در مي گيرد.
|