گروهي سرباز از مناطق دورافتاده ي كشور ، براي انجام خدمت وظيفه به پادگاني در اطراف تهران اعزام مي شوند . همه در آرزوي ديدن تهران هستند و در ميان آنها سربازي است كه تنهايي خود را با ضبط كردن صداي مردم و گوش كردن به آنها پر مي كند . او در جريان يك مرخصي تشويقي يك روزه ، ضمن رساندن پيام هاي ضبط شده ي همدوره اي هايش از طريق تلفن به خانواده هاي آنها ، در شهر به راه مي افتد و صداي رهگذران ، و به خصوص دختران را ضبط مي كند تا پس از بازگشت به پادگان ، آنها را براي دوستانش پخش مي كند.
|