در يكي از حوزه هاي امتحاني كنكور، جمع گسترده اي از دختران و زنان گرد آمده اند. با حضور اولين داوطلب كنكور فيلم آغاز مي شود و با باز شدن درهاي حوزه فيلم به پايان مي رود. هر كدام از داوطلبان با مسأله و مشكلي رو به رو هستند. دختري همراه با پدرش آمده و پدرش آدمي متعصب است. دختري ديگر پدرش استاد دانشگاه است و دوستانش فكر مي كنند او فقط به فكر خواندن درس است و اوضاع خوبي دارد، اما خودش مي گويد پدر و مادرش به شدت مراقب رفتار او هستند. دو نفر ديگر درباره دوست سوم شان حرف مي زنند كه چند روزي است از خانه فراري شده. زني با چشم كبود شده از همسرش گلايه مي كند كه دست بزن دارد، مادري ك مخالف درس خواندن و امتحان دادن دخترش است، به وضعيت ظاهري ديگر دختران اعتراض مي كند. زني ديگر همراه با بچه چهار ماهه اش آمده و تأكيد مي كند كه با همين وضعيت و بعد از ازدواج ديپلمش را گرفته و حالا منتظر همسرش است تا او با مراقبت از بچه فرصت شركت در كنكور را پيدا كند. زني ديگر هراسان به گوشه اي از حياط پناه مي برد چون شوهرش مخالف امتحان دادن اوست و معتقد است كه زن بعد از ازدواج بايد مشغول كارهاي خانه باشد. زني ديگر كه شوهرش بر سر او منت مي گذارد تا اجازه داده در كنكور شركت كند، با ديدن دوستان هم مدرسه اي همسرش با آن ها گرم مي گيرد و شيرين زباني مي كند. يك كولي با بچه اش گدايي مي كند و مردي با ديدن او با همسرش مشاجره مي كند و به خاطر نازايي اش به او متلك مي گويد. زني ديگر كه سوار بر ويلچر است تصميم گرفته امتحان بدهد. زني ميان سال به سراغ زن جوان تر مي رود و او را تشويق مي كند كه به هر ترتيب هست با شوهرش مخالفت كند و براي گريز از آزارهاي او بجز شركت در كنكور، حتي در صورت لزوم جدا شود. چون همين اتفاق براي او نيز افتاده و او پس از هفده سال از همسرش جدا شده و خود از بچه هايش نگهداري مي كند و... پس از يك ساعت اعلام مي كنند امتحان شروع مي شود و درهاي سالن بسته خواهد شد، در حالي كه يكي از شركت كنندگان به دليل جا ماندن كارتش پيش دوستش نمي تواند امتحان بدهد و زني هم كه با بچه چهار ماهه اش در انتظار همسرش بود، همچنان جلوي در منتظر است.
|