اپيزود اول:
يكي از شهرهاي جنوب ايران توسط دشمن بمباران مي شود، در يك بيمارستان اين شهر زني
مجروح براي زنده ماندن احتياج به خون، آن هم از گروه ا منفي دارد. و فرزند اين زن
بالاخره با جستجوي زياد در مي يابد كه مي تواند اين گروه خوني را از يك بسيجي
دريافت كند.
اپيزود دوم:
رزمنده معلولي را به توصيه پزشك به زادگاهش مي برند و قرار است براي بهبودي به او
ماهي بخورانند. برادر كوچك جانباز براي صيد ماهي به رودخانه مي رود اما ساير بچه
هاي ماهيگير او را اذيت مي كنند. اما زماني كه بچه ها مطلع مي شوند كه رزمنده اي
جانباز براي بهبودي به ماهي نياز دارد تمام صيد خودشان را به برادر جانباز هديه مي
كنند.
|