خلباني بازمانده از جنگ و اسارت، پس از بازنشستگي به دنبال تحولات روحي خود و خستگي از زندگي شهري به شمال كشور رفته و به دامان طبيعت پناه مي برد. همسر و فرزندان خلبان كه سعي در باز گردانيدن
او دارند پس از صحبت هاي مكرر با او نااميد به شهر باز مي گردند. خلبان پيشنهاد دوست خود در مورد ساخت فيلمي درباره بازگشت به طبيعت را قبول كرده و با شروع پروژه فيلمسازي همسر و بچه هاي او نيز به روستا مي آيند.
|