يارولي عموي باران كه تنها نگهدارنده وي و قيم او نيز بشمار مي آيد، پس از تعلل باران در مورد ازدواج، او را موظف به تصميم گيري و انتخاب همسر در مدتي معين مي كند. باران كه در مدت تعيين شده موفق به انتخاب همسر نشده است مورد توجه و علاقه برزو جوان تعميركار قرار مي گيرد. يارولي از علاقه برزو نسبت به باران مطلع مي شود و با به را ه انداختن تعميرگاهي كوچك در قسمتي از خانه وي را به ازدواج با باران ترغيب مي كند. از سوي ديگر آريو شمس با فريب دادن باران و وعده خروج از كشور نظر باران را نسبت به خود جلب كرده و تصميم به ازدواج با او مي گيرد. باران توسط دو تن از مشتريان برزو بنام هاي داريوش و ارشك پي به فريبكاري آريو برده و سرانجام با برزو ازدواج مي كند.
|