دو مرد در جواني متعهد مي شوند كه بعدها فرزندانشان را به ازدواج هم در آورند. اين دو بعد از چند سال وقتي يكديگر را مي يابند، فاصله ي عميقي بينشان افتاده يكي ثروتمند است و صاحب سه دختر و ديگري مرد معمولي و صاحب يك پسر كه دانشجوي دانشكده ي پزشكي است. مطابق تعهد دو دوست، پسر ميان دخترها مي رود. پسر جوان در مواجهه با سه دختر خانواده ي دوست پدرش آن ها را شيفته ي خودش مي كند و سرانجام بعد از حوادث جالبي با دختر بزرگتر خانواده ازدواج مي كند .
|