راويان اخبار و ناقلان آفاق و طوطيان شكرشكن و شيرين گفتار چنين حكايت كرده اند كه در روزگاران قديم ملكي از ملوك آن سامان در قصر خويش جعفر وزير را به حضور پذيرفت. ملك با عصبانيت رو به وزير كرد و گفت: پيه سوز خاندان او را كنيزي به دست فروشي به نام «علاءالدين» فروخته است و دستور مي دهد كه گماشتگان او پيه سوز را بيابند، آنها «علاءالدين» را مي يابند و «علاءالدين» به حيله از دست گماشتگان مي گريزد. «علاءالدين» در پي گنجي است كه گمان مي كند با چراغ جادو به دست خواهد آورد؛ اما درويش پيري او را اندرز مي دهد كه در پي گنج شيطاني نباشد.
|