خشكسالي در كوير بيداد مي كند. سه چوپان: مختار، سيدموسي و ميرزا، كه از گله هاي ارباب مراقبت
مي كنند منتظرند تا قدير، پسر ارباب كه براي پيدا كردن مرتع رفته، باز گردد. همسر ميرزا بيمار است، اما او اجازه ندارد گله را ترك كند و به ديدار همسرش برود. مختار او را راهي خانه اش مي كند. در اين ميان تعدادي گوسفند و بز بر اثر طوفان شن مي ميرند. قدير به تلافي ميرزا را تنبيه مي كند. مختار مداخله
مي كند و به ارباب و پاسگاه ژاندارمري شكايت مي برد؛ اما رئيس پاسگاه حق را به قدير مي دهد.
|