|
|
|
خلاصه داستان : |
شوان در يك مجتمع كارگري مسئول تهيه ي آذوقه و نگهبان وسايل زندگي كارگران است. بلوط خواهر شوان دچار بهت زدگي مي شود و پدر شوان براي مداواي دخترش او را به شهر مي برد و به هر دري مي زند؛ اما سرانجام بي آنكه نتيجه اي گرفته باشد دختر را به روستاي محل سكونتش باز مي گرداند.
|
|
|