رسول آموزگاري است كه از منطقه اي سرسبز در شمال به كوير رفته و آرزو دارد به كمك دانش آموزان، روستا را از خطر توفان شن ايمن نگاه دارد، و با ساختن باغچه آن جا را شبيه زادگاهش سازد. مريم، همسر باردار او، در شبي توفاني قبل از رسيدن به دكتر فوت مي كند. رسول بعد از غلبه بر بحران روحي خود به مدد دانش آموزان در اطراف روستا سبزه و گياه بسيار مي كارد.
|