قمار باز آس و پاسي به نام تقي كيف مردي را مي ربايد، اما در آن جز نامه اي كه نشان مي دهد صاحب كيف قصد انتحار دارد به دست نمي آورد. او صاحب كيف را مي يابد و هر دو تصميم مي گيرند كه خود را از بين ببرند، اما ترس از مرگ مانع از عملي كردن تصميم آن دو است. آن ها بر اثر برخوردهاي رسول، برادر تقي و ماجراهايي كه از سر مي گذرانند از تصميم خود منصرف مي شوند.
|