«زنار» كه قرار است در بازار شهر به وسيله ي پيرمردي برده فروش، فروخته شود انگشترش را به «حامد» مي دهد تا او را خريداري كند، او نيز همان كار را مي كند.اما «زنار» طرفداران ديگري هم دارد «زبير» و «سرمد»... عشاق همه جا را به دنبال محبوب زير پا مي گذارند و پس از حوادثي سرانجام «زنار» با حامد ازدواج مي كند.
|