پسري به دختري اهل مطالعه و روشنفكري دل مي بندد اما خانواده اش براي دختر، «آميرزا» را در نظر گرفته اند، به طوريكه پسر حاضر نيست حتي دختر را ببيند. دختر جوان آقاميرزا نيز دل در گرو عشق جواني دارد و او نيز حاضر به ديدار پسر نيست. سرانجام معلوم مي شود كه دختر مورد علاقه مرد جوان همان دختر آقاميرزا است و آنوقت مراسم عروسي روبراه مي شود.
|