روابط اعضاي يك خانواده اشرافي پدر و چهار پسرش ماجراهايي مي سازد. سرسختي پدر در اعتقاداتش و نفرت از پدر تا حد توطئه براي قتل او پسران را به هم پيوند مي زند و غليان عشق به زندگي در آنجا كه حيات در آستانه ي نابودي است در حضور فرزند بيمارگونه ي خانواده، تنها باريكه از بقاي يك خانواده ي به ظاهر اصيل و در واقع پوسيده است.
|