جواني كه پس از رانده شدن از نزد پدر خود به دزدي آلوده شده و روانه ي زندان گرديده، حالا هم پس از سال ها كارش دزدي است. جوان اتفاقاً با دختري روبرو مي شود كه در كودكي با او همكلاس بوده و دوستش مي داشته است. با توصيه ي دختر، جوان به زندگي شرافتمندانه باز مي گردد، اما قاچاقچي ها و دزدان او را رها نمي كنند. جوان بار ديگر به جمع آن ها برمي گردد و اينبار در برابرشان مي ايستد و همه شان را گرفتار قانون مي كند.
|