محسن مرد ثروتمندي است كه در معامله اي ورشكست شده و از پيرزني به نام نوبر مقداري پول نزول كرده و تا به اوضاع تجارت خانه ي خود سر و ساماني بدهد. نريمان فرزند نه ساله ي او دوربيني از اولياي مدرسه جايزه مي گيرد و از آن پس با دوربين اهدائي از آدم هاي دور و اطراف خود عكس مي گيرد. روزي نريمان شاهد است كه سارقي با نام مستعار مهندس تيمور به خانه ي پيرزن نزول خوار مي رود و پس از درگيري او را خفه و مقداري از اشياي قيمتي پيرزن را سرقت مي كند. نريمان، به طور اتفاقي، چند عكس از سارق در موقع ارتكاب قتل گرفته است. در محل شايع مي شود كه محسن پيرزن را از پا درآورده است. محسن از يك طرف تحت تعقيب رئيس پليس و از طرف ديگر زير فشار جبار نزول خوار قرار مي گيرد كه با دخترش زندگي مي كند. مهندس تيمور به خواستگاري دختر مي رود، و در روز مراسم ازدواج نريمان، كه همه جا در تعقيب تيمور است، به پدرش اطلاع مي دهد، و تيمور را به دام پليس مي اندازد، و با عكس هايي كه از تيمور در حال ارتكاب قتل وجود دارد از محسن رفع اتهام مي شود.
|