يك تبهكار آمريكايي كه زمان جنگ دوم جهاني مقدار زيادي طلا را به همراه يك ايراني در اطراف شيراز دفن كرده است براي تصاحب آن وارد ايران مي شود و چون نيمي از نقشه نزد شريك ايرانيش است نزد او مي رود و با به قتل رسانيدن او، چند تن را اجير كرده و به سوي محل اختفاي طلا مي رود. بين افراد او سه جوان روستايي هستند. اين سه متدرجاً از ماجرا با اطلاع شده و يكي از خوانين شيراز را از موضوع با اطلاع مي كنند و سرانجام با دخالت به موقع سواران خان، تبهكار گرفتار و تحويل قانون داده مي شود.
|