مردي پس از مدت ها سوء ظن به همسرش در مورد داشتن رابطه با جواني نقاش، سرانجام او را طرد مي كند. سال ها بعد او اتفاقاً با نقاش برخورد كرد و از بيگناهي همسرش مطمئن مي شود. او پس از ماجراهايي سرانجام همسرش را كه در بيمارستاني مشغول كار است يافته و به همراه دختر كوچكشان زندگي تازه اي را آغاز مي كنند.
|