خسرو بر اثر بي مبالاتي هاي همسرش پروين از خانه گريزان است و اعتنايي به دختر و پسرش ندارد. خسرو با زني هوسباز آشنا مي شود كه باعث جدايي هرچه بيشتر از كانون خانوادگي مي شود. بچه هاي خسرو با همكاري خان عمو، كه همسايه ي آنها است، درصدد بازگرداندن پدرشان به محيط خانه برمي آيند. وقتي پروين همسرش را نسبت به بچه ها و خودش بي اعتنا مي بيند تصميم به خودكشي مي گيرد، اما خسرو او را نجات مي دهد و از آن پس زندگي تازه اي را آغاز مي كنند.
|