جمال از همسر بيمارش در خانه مراقبت مي كند. يكي از همكاران جمال به نام حسين آقائي به شيرين، دختر جمال، علاقه دارد. دكتر كورش امين نيز عاشق شيرين است. اما مادرش مخالف ازدواج دكتر با شيرين است. حسين مزاحم جمال و دخترش مي شود، و دكتر با حسين گلاويز مي شود و او را از آزار شيرين منع مي كند. حسين با دوستانش موجودي صندوق اداره را مي ربايند و مي گريزند. حسين به خانه ي جمال مي رود و با نشان دادن پول ها مي خواهد كه جمال با ازدواج او با دخترش موافقت كند. جمال در نزاعي حسين را از پا درمي آورد و در زيرزمين خانه پنهان مي كند. شيرين جسد حسين را مي يابد، و جمال جسد را در باغ خانه چال مي كند. دوستان حسين پول را از جمال مطالبه مي كنند، و دكتر در پي شيرين به خانه ي آنها مي رود. دكتر و جمال با دوستان حسين درگير مي شوند، و خانه طعمه ي حريق مي شود و مادر شيرين مي ميرد. پليس سرمي رسد و دزدها را به دام مي اندازد. مادر دكتر و خواهرش نيز به محل حادثه مي آيند و شيرين را به خانه ي خودشان مي برند.
|