غلام چتولي در يكي از شب ها كه به خانه اش بازمي گردد شاهد وقوع قتلي در خيابان لاله زار مي شود و براي رسيدگي به جنايت به كلانتري محل مي رود. به دستور رئيس كلانتري گزارش قتل در روزنامه ها منتشر مي شود و قيد مي شود كه غلام چتولي قاتل را ديده است. قاتل براي از بين بردن شاهد، به دستور زينا، همسر مرد ثروتمندي به نام محمد سامان، مأمور مي شود تا غلام چتولي را نيز از پا درآورد. آوازه خواني به نام ليزا، كه قرار است با قاتل ازدواج كند، شبي كه از كاباره به خانه اش بازمي گردد با مزاحمت چند جوان روبرو مي شود كه غلام چتولي زن را از چنگ جوان ها مي رهاند. ليزا وقتي باخبر مي شود كه قرار است غلام چتولي را بكشند به او كمك مي كند، و سرانجام با تلاش غلام قاتل دستگير مي شود و زينا نيز به دام مي افتد. غلام چتولي درمي يابد كه زينا همسر اول محمد سامان بوده و زن مقتول همسر دوم او بوده است و زينا براي تصاحب ثروت محمد سامان نقشه ي قتل زن را كشيده بوده است. همچنين روشن مي شود كه محمد سامان برادر بزرگ غلام چتولي است كه آن دو سال ها پيش يكديگر را گم كرده بوده اند.
|