شباهت يك جنايتكار با مردي ساده كه كارش بازيگري تئاتر است و به تازگي با دختر محبوبش نيز نامزد شده، مشكلاتي به وجود مي آورد. جنايتكار تحت تعقيب است سعي مي كند با استفاده از اين شباهت، ضمن عملي كردن نقشه هاي شيطاني اش به موقع خود را از مهلكه برهاند. پليس با همكاري بازيگر تئاتر، يكي از هنرپيشگان را به شكل مقتول درآورده و او را سر راه تبهكار قرار مي دهند. قاتل با ديدن مقتول سعي در گريز دارد. اما پليس با هوشياري سبب گرفتاريش مي شود.
|