«داش حسن» دختري به نام «فاطي» را كه فريب خورده و سرگردان و تنهاست به خانه ي خود نزد مادرش برده و از او نگهداري مي كند. در همين زمان يكي از دوستان داش حسن كه عازم سفر حج است خانواده ي خود را به او مي سپارد. دختر مرد مسافر با جوان هوسبازي روابطي دارد. داش حسن همه جا او را تعقيب كرده و سرانجام در يك درگيري، جوان هوسباز مي ميرد، داش حسن گرفتار مي شود. اما در دادگاه فاش مي شود كه جوان سوابقي در مورد فريب دختران داشته از جمله طعمه هاي جوان هوسباز دختري است كه در خانه ي داش حسن زندگي مي كند. داش حسن پس از برائت با اين دختر ازدواج مي كند.
|