سيامك (فرزان دلجو) و اسي (داريوش) دست به سرقت هاي ناموفق مي زنند. روزي سيامك موقع فرار به كليسايي پناه مي برد و با هلگا (آيلين ويگن) و پدرش (آرمان) رو به رو مي شود. مادر اسي در خانه ي هلگا پيش خدمت است و سيامك براي خرج مداواي خواهرش سحر مخفيانه وارد خانه ي او مي شود و هلگا در دزدي به او كمك مي كند. سحر در موقع عمل مي ميرد و سيامك براي بازپس دادن پول با هلگا تماس مي گيرد. آن دو با هم دوست مي شوند و قرار ازدواج مي گذراند. سيامك براي كار به خرمشهر مي رود و هلگا نيز از خانه مي گريزد و با او همراه مي شود. پدر هلگا به پليس اطلاع مي دهد و مأموران آنها را تعقيب مي كنند. در بين راه سه قاچاقچي از هلگا هتك حرمت مي كنند آن دو در خرمشهر به خانه قاسم مي روند. سيامك دو تن از متجاوزان را مي يابد و هر دو را از پاي درمي آورد. پدر هلگا جلال (جلال پيشواييان)، كارگر سابقه دارش را به جنوب مي فرستد تا در ازاي بيست و پنج هزار تومان سيامك را بيابد و به قتل برساند. جلال سيامك را مي يابد و او را از پا درمي آورد و پليس هلگا را به خانه اش بازمي گرداند.
|