|
|
|
خلاصه داستان : |
ددمنشي هاي حاكمي جبار مردم دهكده اي را به ستوه آورده است. مرد جواني موسوم به «فرزند شمشير» (فخرالدين) رو به روي حاكم جبار و حاميانش قرار مي گيرد و به كمك زني (پوري بنايي) حاكم و افرادش را تار و مار مي كند، و پس از آن با زن پيمان زناشويي مي بندد.
|
|
|