محسن و حبيب و منصور در خانه اي زندگي مي كنند كه كيوان تهديد كرده است در صورت نپرداختن بدهي هاي شان خانه هاي آنها را تصاحب خواهد كرد. محسن و حبيب و منصور در شركت كيوان به كار مشغولند، و حبيب به پري، دختر كيوان، علاقمند است؛ اما از طرف ديگر احمد، به قصد تصاحب ثروت كيوان، درصدد ازدواج با پري است. مسئولان بانك از پرداخت پنج ميليون تومان وام كيوان خوداري مي كنند، و حبيب در قرعه كشي بخت آزمايي همين مبلغ را برنده مي شود. كيوان و احمد از پري مي خواهند كه خود را به حبيب نزديك كند تا ثروت او را از چنگش درآورند؛ اما پري خودداري مي كند و حبيب پول هايش را به اهل محل مي بخشد. سرانجام پري با شماتت پدر و نامزدش سراغ حبيب مي رود تا با او زندگي جديدي را آغاز كند.
|