«توفيق» مرد پولداري است كه تعداد زيادي بشكه و گاري براي توزيع آب دارد و براي حفظ منافع خود از طريق توزيع انحصاري آب، از هر كوششي توسط ديگران در اين زمينه جلوگيري مي كند. اما جواني به نام «مسلم» در برابر او قد علم مي كند و مي كوشد به وسيله گاري كوچكش با او رقابت كند. توفيق، توطئه و اشكال تراشي را براي از ميدان بدربردن مسلم آغاز مي كند. ابتدا با تهديد و سپس شكستن گاري او، كتك زدن و مجروح كردنش، كشتن اسب گاريش و... مسلم با تشويق همسرش همچنان ايستادگي مي كند. توفيق وقتي كه مي بيند مسلم به كارش ادامه مي دهد و موقعيت او را به خطر مي اندازد مسلم را مي كشد و خودش نيز به قتل مي رسد. از آن پس مردم به آساني به آب دسترسي دارند.
|