قاسم (بهروز وثوقي) پس از مرخص شدن از زندان سراغ دوستش عباس (پرويز فني زاده) به جنوب مي رود. قاسم پس از درگير شدن با مردي كه مسبب دستگيري او بوده است با دختري به نام زري (نگار) روبرو مي شود كه دختر مرد متمولي است. قاسم كه مي داند پدر زري با ازدواج او و دخترش موافقت نخواهد كرد به كمك زن رختشوئي به نام اقدس (ديانا) با زري قرار مي گذارند كه شهر را ترك كنند. قاسم به كمك عباس با زري به طرف تهران
مي گريزند. در قهوه خانه ي بين راه زري از تصميم خود منصرف مي شود و به قاسم اصرار مي كند كه او را به خانه اش بازگرداند. راننده اي به نام مهدي (احمد معيني) و قهوه چي به آنها بدگمان مي شوند. قاسم در مرافعه اي آن دو را از پا درمي آورد و پس از رسيدن به تهران همراه زري در مسافرخانه اي ساكن مي شوند. وقتي در روزنامه ها اعلان مي شود كه پليس به جرم قتل و آدم ربائي در تعقيب قاسم است او محل اقامت خودرا به پليس اطلاع مي دهد، اما در آخرين لحظه از تصميم خود منصرف مي شود و موقع فرار به ضرب گلوله از پا درمي آيد.
|