حميد موسيقي دان جواني است كه در جامعه ي هنري آوازه اي دارد و در هتل ها و كاباره ها برنامه اجرا مي كند. او پيش از اين به وسيله ي دوستان عافيت طلب خود به اعتياد و فقر و فلاكت دچار شده بود، و ناگزير در كافه هاي پائين شهر برنامه اجرا مي كرد. حميد با فداكاري و گذشت همسرش ژاله با ترك اعتياد، اعتبار و شهرت سابق خود را بازمي يابد، تا اين كه پس از مدتي سيما، قاچاق چي مواد مخدر، سر راه او قرار مي گيرد و به توصيه ي همكارش مي كوشد حميد را به اعتياد بكشاند و با استفاده از شهرت و محبوبيت او محموله هاي هروئين را جا به جا كنند. حميد بار ديگر به اعتياد مي شود، اما سرانجام با تلاش همسر و فرزندش، موفق به ترك اعتياد مي شود، و پس از متلاشي شدن گروه قاچاق چيان به خانه باز مي گردد و زندگي آرامي را در كنار خانواده از سر مي گيرد.
|